loading...
چالب جدید جورواجور
رسول ابـــر بازدید : 47 13 سال پیش نظرات (0)
 

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن


منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه :   

 من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن


شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش و میگه :   

زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن


معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه :    

من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

 

پسره زنگ میزه به پدربزرگش میگه :   

معلمم یه هفته کامل نمیاد .  بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم


پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه :  

مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده


منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه :  

 ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه


شوهر زنگ میزنه به  معشوقه اش میگه :   

زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت


معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه :  

کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق


پسر زنگ میزنه به پد ربزرگش و میگه :  

 راحت باش برو مسافرت . معلمم برنامه اش عوض شد و میاد


مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به  منشی میگه :  

 برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 204
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 151
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 169
  • بازدید ماه : 243
  • بازدید سال : 972
  • بازدید کلی : 13,772